هنر، همانند بسیاری دیگر از مفاهیم پیرامون فضای فکری ما آن چیزی نیست که همواره فکر می کنیم که بوده است، و آنچنان سهل و ممتنع نیست که در تعریف و تنقیح آن می اندیشیم. هنر به معنای رایج امروزی و هنرمند به آن معنا که می شناسیم، ایده ای است که در فضای فکری دنیای مدرن شکل گرفته است؛ در حالی که هنر در عرصه عملی، بالا و بلند فراوان را طی نموده و آثار هنری گوناگونی را در عصرهای مختلف و در عرصه های گوناگون شاهد بوده ایت. در حیطه نظری- فلسفی هم گاه اندیشمندان حوزه های مختلف تحت تأثیر فضای هنری سخن گفته اند و آن را نقد و بررسی نموده اند و در برخی موارد، افکار و گفتار آنان هنر و هنرمندان را تحت تأثیر قرار داده است.
برای داشتن هنر بومی متناسب جامعه ایرانی و مبتنی بر ریشه های فرهنگی، می بایست فکر بومی داشته باشیم. با تکیه بر آنچه در غرب است نه تنها نمی توان هنری بومی داشت، بلکه با بهترین تلاش خواهیم توانست هنر غربی را در ایران باز تولید نماییم.
فلسفه هنر، به طور طبیعی، به بررسی پرسش های فلسفی در بنیاد هنر می پردازد و تلاش می کند در این حیطه به هستی شناسی بپردازد. در این قلمرو تنها از رویکرد و ابزار فلسفی استفاده می شود نه موضوعاتی که بنیان فلسفه محض است.
در این کتاب تلاش می گردد ضمن بررسی معنا و مفهوم فلسفه اجتماعی هنر، به مقایسه آراء دو فیلسوف پیش گفته بپردازیم. از انجا که هر دو آنها در کار خویش مبدع بوده اند، در عرصه هنر و نیز نوع حضور هنر در جامعه نظریات جدیدی را خواهند داست که بررسی و مقایسه آن می تواند در شرایط فعلی، فهم نسبت میان ما و هنر غرب که گستره و سیطره خویش را در عرصه اجتماعی ما نیز داشته، واکاوی نماید.
فصل اول: از چیستی شناسی تا هستی شناسی هنر/ 27
از چیستی تا هستی شناسی هنر/ 29
فیلسوفان مسلماان/ 47
از چیستی شناسی تا هستی شناسی جامعه/ 56
فصل دوم: فلسفه اجتماعی از منظر دکارت و ملاصدرا/ 91
فلسفه اجتماعی هنر از نگاه دکارت/ 92
فلسفه اجتماعی هنر از نگاه ملاصدرا/ 111
فصل سوم: فلسفه اجتماعی هنر صدرایی/ 157
ضمیمه 1- هنر از منظر هنرمندان/ 175
ضمیمه 2- زندگی و زمانه دکارت/ 191
ضمیمه 3- زندگی و زمانه ملاصدرا/ 199
منابع و مأخذ/ 205
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
روانشناسی
|