شرقشناسي كه با روابط بين شرق و غرب، اسلام و مسيحيت، آسيا و اروپا پيوند خورده است، قدمت بسيار ديرينهاي دارد كه سابقه آن دستكم به سده ششم قبل از ميلاد و به تماسها و برخوردهاي ايرانيان و يونانيان ميرسد؛ اما در جريان روابط اسلام و مسيحيت بود كه از اهميت و اعتبار خاصي برخوردار شد و نيز از همين رهگذر بهتدريج بسط فزايندهاي يافت تاجايي كه در دورههاي اخير تقريباً همه موضوعات و عناصر شرقي را دربر گرفت. اکنون باتوجه به گستردگی حوزه مطالعات شرقی و تعدد رشتههای مربوط به آن، گوناگونی شیوههای خاورشناسان و تنوع اهداف و انگیزههای پژوهشی آنان، پرداختن عالمانه به کل کارنامه شرقشناسی تخصصهای مختلفی میطلبد که شاید برای کسی بهتنهایی میسر نباشد. درعینحال، از آنجا که شرقشناسی جریان ریشهداری است که تقریباً هرکسی به شکلی با آن سروکار داشته و در شکلدهی به بسیاری از الگوهای فکری رایج در جهان اسلام بیتأثیر نبوده است،اطلاع از آن ولو بهصورت مختصر میتواند درجهت بازشناسی واقعیتها از القائات دیگر مفید واقع شود؛ وانگهی، اهمیت چنین آگاهیهایی را در چگونگی تعامل با غرب بهویژه در بحث گفتگوی تمدنها نمیتوان نادیده گرفت. بهرغم اهمیت فزاینده بحث تاریخ مطالعات اسلامی در غرب، آثار محققانه اندکی به زبان فارسی منتشر شده است.
در سدههاي ميانه تا مدتها مسلمانان عربزبان براي جهان مسيحيت بهعنوان يك عامل تهيهكننده محسوب ميشدند كه از جهات مختلفي ازقبيل تسلط يافتن بر قلمرو مسيحي و گرايش مسيحيان به آيين آنان بهصورت خطري جدي درآمده بودند. شايد بيش از هر عامل ديگري همين ترس از خطر اسلام بود كه منجر به فراگيري زبان عربي و رويكرد به مطالعات اسلامي در اروپا شد و به دانشي انجاميد كه در سدههاي بعد از آن تعبير به شرقشناسي شد. اما از اواخر سده 8 قمري يا 14 ميلادي بار ديگر اروپا در معرض خطر حملات جديدي قرار گرفت، اين خطر ناشي از توسعه قدرت تركان مسلمان بود كه نهتنها بيزانس را بلكه اروپاي غربي را نيز تهديد ميكرد، زماني كه تركان عثماني در سال 858 قمري بر قسطنطنيه استيلا يافتند اين تهديد جديتر شد بهويژه تا محاصره دوم وين توسط عثمانيها در 1094 قمري ادامه يافت.
در غرب عصر رنسانس، عوامل مختلفي بر بسط مطالعات شرقي تأثير گذاشتند كه دراين ميان نبايد از نقش شعار بازگشت به كتاب مقدس، كه نشأت گرفته از انديشه اومانيستي و پروتستانگرايي بود، غفلت ورزيد. براساس اين شعار، اومانيستها تأكيد فراوان ميكردند كه كتاب مقدس نبايد از طريق شروح و تفاسير پيچيده آن مورد بررسي قرار گيرد، بلكه اين كتاب بدون واسطه و به زبان اصلي بايد مطالعه شود نه ترجمه لاتيني آن. چنين مطالعهاي مستلزم آن بود كه كتاب عهد عتيق به زبان عبری بررسي شود.
تا سده 12 قمري عوامل چندي از قبيل توسعه صنعت چاپ، تكاپوهاي جهانگردان، اكتشافات سرزمينهاي نو، گستردهتر شدن ديد اروپاييان بهخاطر روابطشان با تمدنهاي ديگر، پيشرفتهاي چشمگير درباب انديشههاي عصر رنسانس، ابتكارات در رشتههاي مختلف علمي، پيدايش نشريههاي ادواري سياسي، اجتماعي و علمي، گسترش فعاليتهاي دانشگاهي و فراهم شدن آموزش و پرورش براي بخش اعظمي از مردم مغرب زمين موجب شدهاند كه اروپا به سمت طرحهايي براي توسعه و دانش و ترقي زندگي انسان سوق داده شود.
بهتدريج كه كشورهاي اروپايي از دانش و قدرت افزونتري برخوردار ميشدند، دامنه جستجوها و ماجراجوييهاي آنها در كشورهاي شرقي هم گسترش مييافت، از اينرو به دلايل گوناگون كه مهمترين آنها سوداگري و دستيابي به منابع اين كشورها بوده نياز داشتند كه شناخت بهتر و واقعبينانهتري از آنها داشته باشند.
در سده 19 نسل جديدي از شرقشناسان پديدار شدند كه معتقد بودند براي فهم عالمانه موضوعات شرقي و اسلامي، زبانشناسي يعني تجزيه و تحليل تاريخي و مقايسه زبانها ابزار اصلي كار محسوب ميشود. دراين دوره شرقشناسي عالمانه گسترش يافت و اين توسعه غالباً در اموري همچون رشد تعداد آثار ترجمه شده از زبانهاي شرقي به اروپايي، ازدياد مطالعات تحقيقي درباب فرهنگ و تمدن و تاريخ و پيدايش مؤسسات علمي ملي و بينالمللي، تجلي پيدا كرد.
از سده 19 تقريباً همه دولتهاي غربي اهتمام خاصي داشتند تا مطالعات شرقي را سازماندهي كنند حتي روسيه هم كه ديرتر به اين مطالعات روي آورده بود، به ايجاد نهادهاي شرقشناسي همت گماشت. دراين سده مطالعات اسلامي به حوزههاي مختلفي تفسير شد و دراين زمينه تخصص ضرورت يافت و مستشرقان درباب فرهنگ و تمدن اسلامي مبادرت به بررسيهاي گسترده و همهجانبهاي كردند. دسترسی به نوشتههای تاریخی مسلمانان دراین دوره باعث شد تا حوزه مطالعات و بررسی تاریخ اسلام از رونق خاصی برخوردار شود. دراین زمینه پژوهش جدیتر توسط «آلفرد فن کرمر» شرقشناسی اتریشی آغاز شد. او چنین تشخیص داد که برای دستیابی به اهداف دیپلماتیک در قلمرو اسلامی، آشنایی با تاریخ اسلام ضروری است، از اینرو در سطح گستردهای دراین زمینه به مطالعه پرداخت، سپس با تدوین اثری باعنوان «تاریخ تمدن شرق در دوره خلفا» سعی کرد تا تحلیل منسجم و نسبتاً جامعی از تاریخ اسلام ارایه دهد.
جريان شرقشناسي در آمريكا نيز بيشتر به سمت اسلام معاصر سوق داده شد، دراين جهت از اواخر دهه 1940 انجمن تحقيقات علوم اجتماعي اين كشور در مورد ترويج و توسعه مطالعات خاورميانهاي نقش برجستهاي ايفا كرد. به منظور مطالعات ناحيهاي درباب مناطق مختلف جهان، توسط اين انجمن، كميتههايي داير شدند كه يكي از آنها درسال 1951 به پژوهشهاي اجتماعي راجع به خاورميانه اختصاص يافت، وظيفه ديگر اين كميته تربيت محققاني درباره جوامع اين ناحيه بود. موسسات مطالعات ناحیهای و ازجمله خاورمیانهشناسی نیز دراین کشور افزایش مییافت. دراین میان یکی از مهمترین آنها انجمن مطالعات خاورمیانه بود که در سال 1966 شکل گرفت. این انجمن سعی میکرد در همه رشتهها محققانی را که علاقهمند به پژوهش در زمینههای مختلف خاورمیانه بودند جذب کند، درنتیجه پس از چندی به یک سازمان بزرگ و گسترده تحقیقی تبدیل شد.
از سده 20 و پس از آن كه اغلب جوامع اسلامي از زير سلطه مستقيم غرب رهايي يافتند، خاورشناسان با نگرشهاي مختلفي به بررسي اين جوامع پرداختند.
در پايان هر فصل از كتاب نمونه سؤالات پژوهشي آن فصل و يادداشتهاي مربوطه ارائه شده است.
كتاب «تاريخچه شرقشناسي» در 4 فصل 168 صفحهاي بههمراه منابع، مآخذ و نمايه و بهقيمت 20 هزار ريال دراختيار علاقهمندان بهويژه دانشجويان تاريخ و تمدن اسلام قرار دارد.
پیشگفتار.................................................................................................................... 7
فصل 1 کلیات............................................................................................................... 9
بخشی در مورد مفاهیم................................................................................................. 9
مفهوم شرق................................................................................................................ 9
تعبیر شرقشناسی...................................................................................................... 11
یادداشتهای فصل اول..................................................................................................... 16
فصل 2 سیر شرقشناسی در سدههای میانه.................................................................... 19
الف. شرق مدیترانه (شام، فلسطین، و نواحی دیگر)........................................................... 22
عصر جنگهای صلیبی............................................................................................... 25
ب. غرب مدیترانه (اندلس، سیسیل و ...).......................................................................... 30
دوره تسلط مسلمانان بر اسپانیا.................................................................................. 30
عصر تفوق مسیحیان بر شبهجزیره ایبریا........................................................................ 32
سیسیل..................................................................................................................... 50
یادداشتهای فصل دوم.................................................................................................... 52
فصل 3 روند مطالعات شرقی از سقوط قسطنطنیه تا پایان سده هفدهم................................ 59
یادداشتهای فصل سوم............................................................................................. 83
فصل 4 جریان شرقشناسی از سده هیجدهم تا عصر حاضر................................................ 87
یادداشتهای فصل چهارم............................................................................................ 138
منابع و مآخذ................................................................................................................ 145
نمایه.......................................................................................................................... 151
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
علوم انسانی |
تاریخ
|