این رساله ضمن توجه به کتاب بامول و بوون، نگاهی انتقادی هم به آن داشته و نظرات دیگر اقتصاددانان را دربارۀ این کتاب و در مجموع در خصوص اقتصاد هنرهای نمایشی بیان کرده است. ویژگی دوم و مهم این رساله آن است که از جنبههای مختلف به بحث اقتصاد هنرهای نمایشی توجه کرده و بالأخره اینکه از طریق مصاحبه با اقتصاددانان و دستاندرکاران هنرهای نمایشی اطلاعات دستاولی را دربارۀ موضوع مورد بحث فراهم کرده است. نویسندۀ این رساله بهدلیل اینکه سالها در وزارت فرهنگ پرتغال در مواجهۀ مستقیم با فعالیت های گروه های نمایشی بوده، توانسته است تجربیات عملی و دانش نظری خود را با یکدیگر تلفیق کند و متنی قابل قبول در زمینۀ اقتصاد هنرهای نمایشی در معرض دید و قضاوت مخاطبان خود قرار دهد.
مقدمۀ مترجم 7
فصل اول: مقدمۀ مؤلف 9
فصل دوم: رویکرد اقتصادی به هنرهای نمایشی 16
اقتصاد هنر پیش از سال 1966 17
انگیزه ها و اهداف: هنرهای نمایشی: تناقض اقتصادی 24
روش ها، فرضیات و منابع اطلاعاتی: هنر های نمایشی: تناقض اقتصادی 30
توصیفات و نتایج: هنر های نمایشی _ تناقض اقتصادی 36
فصل سوم: اقتصاد هنرهای نمایشی، ایدۀ یکپارچه سازی و محدودیت های آن 79
چهارچوب نظری: امپریالیسم اقتصادی 80
ایدۀ یکپارچه سازی 83
هنرهای نمایشی: ورود اقتصاد 86
تعقیب ایدۀ یکپارچه سازی در اقتصاد هنر های نمایشی 91
محدودیت ها و پیامد های پیگیری آرمان وحدت بخشی 96
فصل چهارم: اقتصاد هنر های نمایشی و فعالان آن 105
دیدگاه متخصصان 106
مصاحبه های انجامشده به صورت شخصی 107
مصاحبه ها و خاطرات 118
فصل پنجم: هستی شناسی اجتماعی تئاتر 131
اقدام مشترک در سطح پروژۀ تئاتری 133
تئاتر به عنوان یک نهاد 138
اهمیت گفتمان در فرایند ساخت تئاتر 141
فصل ششم: پیامدهای هستی شناسی اجتماعی تئاتر برای اقتصاد فرهنگی 147
چهارچوب نظری 147
سودمندی و اقناع در اقتصاد هنر های نمایشی 151
موفقیت در بازنمایی جهان در اقتصاد هنر های نمایشی 158
پیامدهای ناکامی در بازنمایی جهان 160
فصل هفتم: نتیجه گیری 162
هنرهای نمایشی: هنری و اقتصادی 163
اقتصادی فرهنگی به جای اقتصاد فرهنگ 165
فهرست منابع 167
دسته بندی موضوعی | موضوع فرعی |
هنر و معماری |
هنرهای نمایشی
|